نخود کوچولو

اولین پست وبلاگ:دومین نی نی جونم تو راهه....

1393/3/19 1:45
نویسنده : مامی مرمر
337 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم....جیگرم..کوچولوم..خیلی خوش اومدی...اصلا همه چی یهویی شد نمیدونم کی اومدی وقتی به خودم اومدم که 3 روز به پری مونده بود و از اونجا که من هرماه چندروزی رو جلو میوفتم و هنوز خبری از پری نبود مشکوک شدم ..با بابایی رفتیم و بی بی چک گرفتیم اونم 4 تا..رفتیم خونه مادر جونینا و اولیشو گذاشتم.وای اصلا باورم نمیشد ینی من یبار دیگه مامان شدم..سه تا دیگشم تا فردا بعد از ظهر گذاشتم همشون یه چیزی رو نشون میداد.یه خط پر رنگ و یه خط خیلی کم رنگ.....تو هدیه ی خدایی..خیلی عزیزی برام...کوچولوی مامان تو یه داداش ناز و خخخخخخخ شیطون هم داری به اسم کسرا...خیلی دوست داشتم برا کسرا یه آبجی بیارم...تحقیقاتمو کامل کردم تا از چندماه دیگه اقدام کنیم واسه اومدنت اما انگاری نی نی من خیلی عجله داشت واسه اومدن...بهر حال خوشحالم که اومدی...اما هنوز نمیدونم دخملی یا پسمل..یه دونه ای یا 2 تا؟؟؟بابایی دوست داره 2 تا باشین...زبان...

اینجا رو برات ساختم تا از این لحظه به بعد همه خاطرات و اتفاقات زندگی رو برات بنویسم...راستی اسم وبتو دلسا گذاشتم چون عاشق این اسمم..اگه دخملی شدی که اسم وبت همین میمونه ایشالا ولی اگه پسملی شدی هم دوست دارم اسمتو کیان بذارم...اول از همه دوست دارم صحیح و سالم باشی...و بدون دردسر بیای بغلم...

راستی چندشب پیش خواب دیدم از حضرت فاطمه 2 تا انگشتر بهم رسیده که یکیش از دستم افتاد وخراب شد..منم بعد کلی دردسر درستش کردم..البته گیر یکی دیگه افتاد و فقط یکیش نصیب من شد..نمیدونم شاید تعبیرش تویی..دوست دارم اگه دوتا باشین هردوتون سالم باشین...صبح که بابایی اومد میرم آزمایش خون میدم تا مطمین بشم از وجودت مامانی...

راستی از همین الان حالت تهوعم شروع شده..یه خورده هم درد دارم زیر شکممم...از بس که دنبال داداشیت میدوم صبح تا شب...الان که دارم برات مینویسم خسته و کوفتم و خوب میدونم تو هم خیلی خسته شدی...چیکار کنم خوب داداشی خیلی اذیت میکنه منو..اماخیلی ناز و مهربونه...بالاخره خودت میای میبینیش...اگه ببینیش عاشقش میشی اینقدر خوشگل حرف میزنهههههههههههه.......

 

قربونت برم شبت بخیـــــــــــــــــــــــــــــــــر.....

تاریخ نگارش متن:19/3/93.....

تاریخ پری:20/3/93

تاریخ مثبت شدن بی بی چک:17/3/93

تاریخ آزمایش خون احتمالا:19/3/93 ینی فردا.....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)